صبحی دیگر دمید.....
و حرم انگشتان نوازشگر آفتاب
دیدگان دخترک را به نرمی لمس کرد
گلدان کوچک اطلسی
نوای دل انگیز مرغان عاشق
صدای شور انگیز امواج خروشان
و کمی دورتر
بادبادکی رقصان
خود را به آغوش باد سبرده بود
و باز
تمامی آن دنیای کوچک
در آن دو جام جهان بین جای گرفت